در بخش دوم و پایانی گفتوگوی انجام شده توسط خبرگزاری تسنیم با شهردار تهران، مسائل مربوط به اقتصاد و اولویتها و دیدگاههای ایشان تبیین شده است که به شرح زیر است:
تسنیم: در حوزه اقتصادی نیز ابتدا نقطه نظرات و دیدگاههای شما را میشنویم و سپس دوستان سؤالات خود را مطرح خواهند کرد؟
بعضاً صحبتهای من را در طول هفت ــ هشت ماه گذشته در حوزه اقتصاد شنیدهاید. من دیدم بعضی دوستان هم نسبت به این موضوع عکس العملهای متفاوتی نشان دادند. امروز مهمترین چالش ما در کشور ــکه مردم آن را بهطور کامل حس و لمس کرده اندــ بحث مربوط به اقتصاد و نابسامانی عجیب است که جامعه را دچار مشکل و مردم را سردرگم کرده است. متأسفانه وضعیت تا حدی آشفته است که از یک روستایی نجیب که با چند گاو و گوسفند، یک دامداری مختصری دارد و معیشت خود را با آن اداره میکند تا یک باغداری که ۲۰ درخت دارد و با این درختهای سیب و گیلاس یا خرما، گردو و ... معیشت خانواده خود را از آن میگذراند، یک راننده تاکسی عزیزی که کار حمل و نقل را انجام میدهد، یک راننده کامیونی زحمتکشی که بار جابهجا میکند، تا یک سرمایهگذاری که شاید ثروت بالغ بر میلیاردها تومان در کشور دارد، اقتصاد نابسامان ما، این مردم را به یک جایی رسانده که هم این کسی که دو گاو و چهار درخت دارد بلاتکلیف است، هم آن کسی که یک تاکسی دارد نمیداند امروز تاکسی خود را تعویض کند یا با آن کار کند، هم آن کسی که بیش از ۱۰ هزار میلیارد تومان ثروت دارد و میتواند صنعت ایجاد و در کشور تولید ثروت کند، همه بلاتکلیف هستند. سردرگمی عمومی حاصل این وضعیت نابسامان اقتصادی است که آرامش را از همه گرفته و اقتصاد ما را در حالت سکون و انتظار قرار داده است.
این یک موضوع اقتصادی است ولی سؤال من این است که آیا واقعاً راهحل چنین مشکلی راهحل اقتصادی است؟
چالش، چالش اقتصادی است، عین یک مریضی است که به پزشک مراجعه میکند و میگوید: من سردرد دارم، غافل از این است که فشار خون او به ۲۰ رسیده است و دارد سکته میکند. ده تا قرص مسکن هم بخورد، مشکل حل نمیشود چون مشکل جای دیگری است. دیگر باید قلب این فرد را جراحی کنند؛ اصلاً سردرد ربطی به آن موضوع ندارد. من میخواهم بگویم اقتصاد کشور دچار اشکال اینچنینی شده است، چطور؟ اقتصاد ما امروز انعطاف پذیر و کنترل پذیر نیست. لذا آشفتگی و نابسامانی آنچنان شدید است که صبح میآیی قیمت کالایی را میگویند ۳۴۰۰ تومان، بعدازظهر میروی میگویند ۲۶۰۰ تومان، پسفردا صبح میروی میگویند ۳۸۰۰ تومان. این یعنی اینکه اقتصاد ما رهاشده است و کنترل پذیر نیست. حاصل این وضعیت سردرگمی است. آرامش از اقتصاد و جامعه ما رخت بسته چون فردی یک شب میخوابد و فردا بیدار میشود میبیند داراییاش نصف شده و یا دوبرابر شده است. این بهخاطر آن است که ما طی سالهای گذشته چنان سرمایه و درآمدمان را بیمحابا و بدون کمترین دوراندیشی به جامعه تزریق کردهایم که حاصل آن تورمهای پیدرپی بوده است که طی چند سال روی هم تلنبار شد. این در حالی بود که نرخ ارز را بهصورت دستوری پائین نگه داشتند. نتیجه تورم بالای پیدرپی و پائین نگه داشتن دستوری نرخ ارز این بود که واردات به نحو قابل ملاحظه ای افزایش یافت و سرمایه از کشور خارج شد. زمانی رسید که دیگر دولت توان کنترل نداشت و با یک فشار تحریمی اثر سوء تدبیر دولت آشکار شد و جامعه و اقتصاد ما از بهمن و اسفند سال ٩٠ وارد این گرفتاری شد که آرام و قرار را از آن گرفته است. نتیجه این بود که مردم امشب می خوابیدند و فردا بیدار می شدند می دیدند که به یکبار ارزش پولشان نصف شده است من سوال می کنم که کاهش ارزش پول ملی نوعی دزدی نیست؟ دزدی از دارایی مردمی که ناچارند تا نتایج بی تدبیری مدیران را تحمل کنند. این کار از طرف کسانی انجام شد که مدعی حقوق ملت اند. حقوق ملت را فریاد می زنند، ولی با بی تدبیری پول مردم را یک شبه نصف می کنند. این ها همگی نشان دهنده این است که اقتصاد ما از کنترل خارج شده است که حاصل بی تدبیری جدی سالهای گذشته است که اقتصاد ما را آسیب پذیر کرد و دشمنان با درک این موضوع تمرکز خود را بر اقتصاد گذاردند و علی رغم هشدارهای رهبری به آن توجه نشد تا ما به این اوضاع آشفته رسیدیم.
اقتصاد ما انعطاف پذیر نیست یعنی چه؟ یعنی در همین دولتی که گذشت، نقدینگی را شش - هفت برابر کرده ایم، این همه افزایش نقدینگی باید یک شغلی ایجاد می کرد. به هر حال به دلیل آنکه ممکن است مقداری اعداد بالا و پائین شود نمی خواهم اعداد و رقم ها را اعلام کنم، اما عرف اینگونه است که درآمد دولت در طول هشت سال گذشته حدود ۶۰۰ میلیارد دلار بوده است. اگر بخواهیم درآمد های غیر نفتی را هم محاسبه کنیم، مجموع درآمد های نفتی و غیر نفتی حدود ۷۰۰ میلیارد دلار است. بفرمایید این ۷۰۰ میلیارد دلار را ذخیره کردیم؟ نه!این ۷۰۰ میلیارد در آمد نفتی و غیر نفتی به بازار و جامعه تزریق شده است، قدرت انعطاف این درآمد در ایجاد شغل کجاست؟ پس معلوم می شود که اقتصاد ما نه قابل کنترل است نه قابل انعطاف. اقتصاد ما دیگر نیازمند سیاست هایی از نوع تعدیلی نیست، تعدیل به دو دهه قبل بر می گردد چرا که در دوره سازندگی سیاست های تعدیلی پیگیری شد. هرچند ادامه آن را این دولت دوباره پیگیری کرد اما چرا الان دیگر نمی تواند سیاست های تعدیلی را دنبال کند و همه اهل فن می گویند که دیگر مرحله بعدی را اجرا نکنید. حتی امروز وقتی با مردم صحبت می کنید می گویند اگر قرار است رقم یارانه ها را از ۴۵ هزار تومان به صد هزار تومان برسانید اما بعد قیمت ها افزایش شش برابری داشته باشد یارانه را نمی خواهیم.
مردم مطرح می کنند که شما قیمت ها را به شش سال قبل برگردانید و اصلا این یارانه را از ما بگیرید. پس معلوم است که تحمل افزایش سیاست های تعدیلی را ندارند. اقتصاد ما نیازمند یک تحول است همان نکته ای که مطرح کردم، که اگر بنده توفیق خدمت پیدا کردم به مردم قول دادم که ظرف دو سال آرامش و ساماندهی لازم را در اقتصاد تحقق ببخشم؛ به این معنا که هم کسی که شش درخت و دو گاو دارد بفهمد چه می کند و هم کسی که میلیاردها ثروت دارد بداند که در کشور چه کاری انجام دهد. پس به نظر من اولویت اصلی اقتصاد ما خروج از این نابسامانی بزرگ و بازگرداندن آرامش و ثبات است تا مردم از این سردرگمی خارج شوند و بتوانند برای آینده خود برنامه ریزی کنند.
تسنیم- ثبات اقتصادی برای دو سال طولانی نیست؟
خیر به عکس همه مطرح می کنند که این دوران برای ساماندهی بسیار کوتاه است و ثبات پایدار مقوله ای میان مدت و حتی درازمدت است؛ ولی اعتقاد من این است با یک مدیریت اقتصادی قوی و هوشمند می توان طی دو سال ثبات، آرامش و نظم را به اقتصادمان باز گرداند. به هرحال اعتقاد من بر این است که باید این آرامش اقتصادی و ذهنی را ایجاد کنیم؛ چرا که مردم در حال حاضر در یک بلاتکلیفی به سر می برند کسی نمی داند که خانه بخرد به نفعش است یا بفروشد به نفع اوست؟ اقتصاد در وضعیت عجیبی قرار گرفته است؛ همه چیز در وضعیت تعلیق و سرگردانی است و ضربه این اوضاع بیش از هر چیز به مردم وارد می شود. تورم امان مردم را بریده. اثر این تورم مداوم تنها اقتصادی نیست؛ بلکه عزت و کرامت مردم لگدمال می شود؛ اعتماد به نفس مردم تضعیف می شود؛ رشد استعدادها متوقف می شود و آسیب های اجتماعی رشد می کند. این شایسته یک جامعه دینی نیست.
تسنیم- انتظار داشتیم شما سه ماهه این ساماندهی را ایجاد کنید؟
من از این هنرها ندارم. کسانی که می گویند سه ماهه ساماندهی اقتصادی ایجاد می کنیم؛ همان کسانی هستند که هیچ وقت مشکلات را حل نمی کنند. کسی که با اقتصاد آشنا باشد می داند که هرکس بگوید من سه ماه این اوضاع را درست می کنم؛ عوام فریبی می کند. این نکته را بگویم که بنده تا این لحظه به لطف و به فضل الهی و به غیرت و همت دوستانی که همکار بودند و با مدد از فرهنگ اصیل جهادی که ما بچه رزمنده ها داریم قولی را تا الان به مردم نداده ام که بعد شرمنده آنها شوم. اگر شما موردی را سراغ دارید مطرح کنید. کارنامه من ضامن قول و برنامه ای است که ارائه می کنم. بعضی مطرح می کنند که سه ماهه مشکل را حل می کنند؛ بگویید چطور؟ من به زودی به مردم توضیح خواهم داد که برنامه ام برای تحقق وعده ای که داده ام چیست.
جمع بندی اینکه حرف روشن من در این بخش این است که اقتصاد ما در بن بست دانش و طرح اقتصادی نیست، اقتصاد ما در بن بست سیاست زدگی است. وضعیت امروز اقتصاد ما حاصل بی تدبیری مدیریت سیاست زده است و این وضعیت بلای جان مملکت شده است.
تسنیم_ شما در ائتلاف پیشرفت مسئول تدوین طرح اقتصاد زیربنایی هستید، اقتصاد ما الان یک اقتصاد بیمار است در بخش های مختلف نظام بانکی ارزی، توزیع، بیمه گمرک و... مشکل داریم، در صحبت های شما خواندم که شما مشکلات اقتصادی را مشکلات مدیریتی عنوان کرده بودید راهکار مشکلات اقتصادی را غیر اقتصادی دانستید، این آشفته بازار اقتصادی را قرار است با چه ابزار مدیریتی ساماندهی کنید؟ الان نیز اشاره کردید که طرح خود را مطرح نمی کنید و بعدها با مردم مطرح می کنید؟ مشخصا توضیح دهید که در ائتلاف پیشرفت چه طرحی را برای ساماندهی وضعیت اقتصادی آماده کرده اید؟
به نکته خوبی اشاره کردید از قضا درد اقتصاد ما همین نکته ایست که شما اشاره کردید. یعنی شخصی امروز اینجا نامزد انتخابات ریاست جمهوری می شود؛ اما واقعا نمی داند چه می خواهد انجام دهد. به مردم هم چیزهایی تحت شعار می گوید. حالا چه کسی حساب و کتاب کرده. می گوید و می رود و مردم هم به هرحال سوء ظن که ندارند، چرا که سوءظن گناه نابخشودنی است و حتما مردم ما همه حسن ظن دارند. مردم توقع دارند که وقتی کسی در نظام اسلامی حرفی می زند از او بعدها خلف وعده نبینند؛ چراکه خلف وعده عین بی دینی است. مردم هم نمی توانند بپذیرند که یک مسئول بی دین است. به هرحال هستند افرادی که حرف هایی را در رقابت های انتخاباتی مطرح می کنند و خودشان هم نمی دانند که این شعارها را بر چه اساس و پشتوانه ای مطرح کرده اند.
امروز که من اینجا هستم صاحب یک برنامه دقیق برای تحقق پیشرفت و عدالت هستم که پشتوانه آن، حداقل ۱۲ هزار صفحه اسناد پشتیبان است، جمع کثیری از بهترین نخبگان این کشور در تدوین آن نقش داشته اند، یک نکته را اینجا لازم است عرض کنم و آن وجود سرمایه عظیمی از نخبگان و متخصصان حوزه های مختلف است که در طی این مدت با آنها توفیق برخورد را داشتم. برای این برنامه دلسوزان این نظام زحمت کشیده اند همین کسانی که سایه سیاست زدگی بر آنها افتاده و نمی گذارند که بیایند و بروز و ظهور پیدا کنند تا قابلیت نظام اسلامی نشان داده شود. می دیدم که این عزیزان واقعا بدون هیچ چشم داشتی و تنها به خاطر عشق به آرمانهای انقلاب، عشق به ایران عزیز و مردم از هیچ کمکی دریغ ندارند. سرمایه بزرگی که متاسفانه به بهانه های واهی از آنها استفاده نشده است. باور دارم اگر ما آماده پذیرش باشیم این سرمایه ها می توانند منبع حل خیلی از مشکلات باشند.
بنده شخصا با بیش از ۲۵۰ نفر از افراد متخصص در طول یک دوره شش ساله روزهای ۵ شنبه این موضوع را دنبال کرده ام که امروز به این صراحت مطرح می کنم که این ساماندهی انجام می شود. از یک مغازه عطاری همینطوری چیزی برنداشته ام که بیاورم و یک حرفی بزنم. امروز این برنامه ها و مطالعات تدوین شده اند. به نظرم کشور و انقلاب دیگر توان تحمل حرفهای شعاری و بی برنامگی را ندارد. نابسامانی امروز حاصل همین حرفهای شعاری و باری به هر جهت است.
۲۴ سرفصل برنامه مدون در تمام زمینه ها تنظیم شده است، در حوزه اقتصاد کلان و خرد، در فضای کسب و کار، تورم، سیاست های پولی و مالی در مباحث مرتبط با صادرات و واردات، از آنطرف در حوزه ورزش و آسیب های اجتماعی، علم و فناوری، آموزش و پرورش، فرهنگ و سیاست داخلی این برنامه تدوین شده است که در دسترس است و من بر اساس آنها عمل خواهم کرد. من از همه کارشناسان و مردم عزیز دعوت می کنم این برنامه و کار کارشناسی بزرگی که پشتوانه آن است را ببینید و در مورد آن قضاوت کنند. دیگران هم برنامه خود را به صورت شفاف و روشن ارائه کنند تا مورد نقد و ارزیابی کارشناسان و مردم قرار گیرد. من با صراحت عرض می کنم که برای ساماندهی دوساله اقتصاد؛ برنامه دقیق و کامل دارم.
من ادعایم این است که اگر توفیقی باشد که بنده در خدمت باشم روز ۲۶ خرداد بلاتکلیف نیستم که تازه مطرح کنم که تیمم چه کسی هست، برنامه چیست؟ به هیچ عنوان. همه چیز الان روشن و مشخص است و کارها نهایی شده است؛ ضمن اینکه برنامه مورد نظر را دائما به روز کرده ایم. یعنی در پایان یک سال وقتی عملکرد دولت تمام شده است تمام موارد را بازنگری کرده ایم و اگر نیاز به تصحیح داشته، تصحیح کرده ایم. این برنامه من است؛ پشتوانه علمی و کارشناسی جدی دارد؛ سابقه و کارنامه من هم مشخص است. هیچ گاه حرفی نزده ام و وعده ای نداده ام که به آن عمل نکرده باشم.
به هرحال مردم این سابقه و کارنامه را از من دارند که در یک پروژه وقتی یک تابلو می زنیم؛ برای این است که بر اساس زمانبندی جلو برویم، تابلو زدن کار سختی نیست همه می توانند این کار را انجام دهند اما موضوع این است که بتوانیم تمام داشته ها و نیروها را جمع کنیم و با مدیریت بتوانیم آنها را پیاده کنیم.
من معتقدم کسانی که شعار می دهند و بعد عمل نمی کنند داشته ای ندارند که بدانند چه می خواهند انجام دهند. در عین حال ممکن است شما خیلی شعار بدهی و حتی برنامه هم ارائه بکنی؛ ولی توان و ظرفیت و قدرت پیاده سازی آن را نداشته باشی. این می شود همان عالم بی عمل یا عالم ناتوان. امروز من معتقدم پیاده سازی یک طرح و برنامه خیلی مهم تر از خود طرح است. برنامه را باید از کسی قبول کنند که متضمن یک سابقه و کارنامه اجرایی برای تحقق برنامه باشد.
مگر امروز ما سند چشم انداز در کشور نداریم، هشت سال از تدوین و ابلاغ این سند گذشته است دست کم باید ۴۰ درصد آن جلو می رفته است، اما آیا ۴ درصد هم پیش رفته؟ شاید اگر عقب نیامده باشیم جلو هم نرفته ایم. ما تاکنون پنج برنامه توسعه داشته ایم؛ سوال من این است که خروجی برنامه چهارم و پنجم کجاست؟ پس تنها برنامه موضوعیت ندارد؛ اینجاست که مدیریت معنا می یابد. یک مدیریت توانمند و قابل، ضمانت اجرای برنامه است. بدون چنین مدیریتی، بهترین برنامه ها بی فایده هستند. برای ساماندهی اقتصادی هم به برنامه،کارنامه و مدیریت جهادی نیاز داریم.
در اینجا بگویم برای سازماندهی مجدد اقتصادمان و بازگشت آرامش چند اولویت و پیش شرط وجود دارد. اول اینکه سیاست زدگی، معضلی است که پایه آن در بی تقوایی است که نهایتاً به عوام فریبی می رسد. اقتصاد سیاست زده بلای جان مملکت شده است. این بلا باید از سر اقتصاد ایران برداشته شود. بخش مهمی از مشکلات امروز ما محصول کار سیاست بازان است، سیاست بازانی که با تصمیمات خود منافع بلندمدت ملت و کشور را فدای منافع کوتاه مدت خود و باندشان کرده اند. با سیاست بازی آبروی مبارزه با مفاسد اقتصادی بردند؛ چون سعی کردند تا یک حرف درست و اصولی را برای اهداف باندی خود خرج کنند. همیشه سیاست زدگی بوده ولی این سالها تشدید شده است. من به صراحت عرض می کنم که اقتصاد سیاست زده بهشت مفسدان و دزدان بیت المال است. جزایری ها و مه آفرید ها محصول اقتصاد سیاست زده هستند.
نکته دوم اینکه اقتصاد یک کار علمی و تخصصی است و نباید سیاست گذاری مان را مبتنی بر حرفهای غیر علمی و من درآوری استوار کنیم. سازوکار اقتصاد پیچیده است و شکل دادن به چرخه موفق اقتصاد ملی بدون سیاست گذاری عقلانی و استفاده از دانش علمی و خرد جمعی ممکن نیست.
نکته سوم اقتصاد ما نیازمند تحقق یک مدیریت جهادی است که روند حرکت ملی به سوی تحقق آرمان پیشرفت و عدالت را تضمین کند. ببینید پیشرفت توام با عدالت که حضرت آقا آن را اولویت اساسی ما در دهه چهارم عنوان کرده اند، ضامن تحقق اهداف انقلاب و جانفشانی برادران شهیدمان است. این انقلاب آسان به دست نیامده؛ من به چشم خودم دیده ام که بهترین فرزندان این کشور چگونه جانشان را برای حفظ این شجره مقدس فدا کردند تلاش برای پیشرفت و عدالت که همان اثبات کارآمدی دین در اداره جامعه است، جهاد امروز ماست. عده ای این را فراموش کرده و گمان می کنند انقلابی گری یعنی شعار دادن. من قاطعانه می گویم انقلاب ما در موقعیت کنونی بیش از هر چیز به پیشرفت و عدالت نیازمند است و این تنها با حرف نمی شود. پیشرفت و عدالت نیازمند برنامه و مدیریت اجرایی کارآمد است.
بنده توفیق داشتم نزدیک به هشت سال در شهرداری تهران باشم، در همان ابتدای کار یک برنامه مدون ۵ ساله ارائه کردم که امروز به جرات می توانم بگویم بالای ۹۷ درصد آن برنامه را اجرا کردم. مردم نیز در شهر تهران مشاهده می کنند. سال ۹۱ صددرصد برنامه ها را اجرا کردیم بدون حتی یک درصد خطا و کسری بودجه هم نداشتیم.
در شهرداری تهران ما از نفت استفاده ای نمی کنیم؛ اما طبق قاعده و قانون سی درصد بودجه را دولت باید تامین می کرد. قبل از دوره فعلی شهرداری این درصد پرداخت می شد، پس این یک رانت بوده است و درآمدی بوده که بدون تلاش ما وجود داشته؛ اما الان دولت با رفتاری که با ما کرده این ۳۰ درصد به زیر ۵ درصد رسیده است. یعنی تحریمی که برای دولت در یکسال اخیر برای دولت به وجود آمد از چند سال قبل برای شهرداری اتفاق افتاد که دولت ۳۰ درصد تعهد خود از بودجه را پرداخت نکرد. من سوال می کنم آیا شهرداری امروز زمین گیر شده است؟ قیمت میلگرد به ۲۸۰۰ تومان رسید؛ اما هیچ خللی در پروژه های شهرداری وارد نشد؛ همه سه شیفت کار می کنیم. ضمن اینکه وقتی تورم بالارفت هیچ کس حقوق کارگران را افزایش نداد، اما ما پایه حقوق را برای کارگران از ۴۱۰ هزار تومان به ۷۲۰ هزار تومان رساندیم، پس به طبقه ضعیف توجه داشتیم. بنابراین اینکه مطرح می کنم راهکار مشکل اقتصادی صرفا یک موضوع اقتصادی نیست نه اینکه با اقتصاددانان نباید مشورت کرد. خیر، می خواهم بگویم که آنقدر ضعف مدیریت بر اقتصاد سیطره انداخته که اگر صدها اقتصاددان هم بیایند و بهترین طرح اقتصادی ارائه کنند، دردی را درمان نمی کند.
تسنیم: یعنی از مطالب شما می توان نتیجه گرفت که سیاست های اقتصادی و پولی و مالی که در کشور داریم غلط نیست و می توان ظرف دو سالی که شما مطرح کردید وضعیت اقتصاد را ساماندهی کرد؟
خیر، اجازه دهید که من صحبت های شما را اینگونه تصحیح کنم، وقتی می خواهیم اقتصاد را اصلاح کنیم نیازمند لوازم و پیش شرطهایی است، اولین شرط این است که به خاطر سیاست زدگی، تصمیمات کارشناسی را کنار نگذاریم یا بی اثر نکنیم وقتی قانون تصویب می شود و وقتی که اقتصاددانان وارد کار می شوند و طرح می دهند ما دیگر سیاست بازی نکنیم که مثلا هدفمندی را خلاف قانون اجرا کنیم و بعد یک منفعت سیاسی به نفع خودمان ببریم، از آنطرف هم تولید را رها کنیم، من می گویم در چنین شرایطی حتی اگر ۲۰۰۰ اقتصاددان هم بیایند کاری نمی توان کرد پس باید بلای سیاست زدگی از سر اقتصاد برداشته شود.
دوم باید قدرت داشته باشیم که وقتی اقتصاددانان طرح را ارائه کردند بتوانیم در سیستم آن را اجرایی کنیم، یعنی مدیریت ما توان و عرضه اجرای این برنامه و سیاست را داشته باشد؛ وگرنه بهترین برنامه هم بی فایده است. بنده توفیق خدمت در نیروی انتظامی داشتم یک روز تصمیم گرفتیم که در ناجا هرکسی که به کلانتری و پاسگاه ما در سراسر کشور مراجعه می کند؛ اول پیش من بیاید بعد پیش رئیس کلانتری برود. همه به این طرح و ایده خندیدند. اما وقتی ۱۱۰ را راه اندازی کردیم معنی این حرف مشخص شد یعنی اینکه هر کسی خواست به کلانتری برود من متوجه شوم. اما اینجا مدیر هستم و تشخیص دادم که نیاز است که تنها ۵ جرم را متوجه شوم، اعلام کردم که آن ۵ جرم را با من هماهنگ کنید؛ بقیه را رئیس کلانتری تصمیم بگیرد. آن جرائم چه بود؟ قتل، سرقت مسلحانه، آدم ربایی، تجاوز به عنف. سیستمی طراحی شد که تا یک اتفاقی می افتاد زنگ مردم به پلیس به صدا در می آمد، مانیتور اتاق من نشان می داد و من زودتر از رئیس کلانتری تصمیم گیری و ورود می کردم. من به این می گویم مدیریت. یعنی اگر تصمیم گرفتیم با مفسده ای نباشد؛ قدرت داشته باشیم که جلوی آن را بگیریم؛ لوازم آن را هم به وجود بیاوریم. اگر تصمیم می گیریم نرخ ارز اینگونه باید باشد؛ نباید حرف بی ربط بزنیم. باید موقع اجرا با مدیریت لازم برنامه را اجرایی کنیم.
امروز به گواهی آمارها، در جامعه ما در دست مردم، آنهم خارج از شبکه بانکی، رقمی بالغ بر ۲۰ میلیارد دلار پول وجود دارد، چرا باید چنین شود، ما باید یک تصمیم معقول بگیریم که امنیت سرمایه را برقرار کنیم که این ۲۰ میلیارد بتواند وارد شبکه بانکی شود، یک سیستم نظارتی قوی هم ایجاد کنیم که اگر کسی خواست رانت خواری کند و قدرت و ثروت نیز پشت او قرار بگیرد، دست او رو شود.
من می گویم حتما باید بسیاری از سیاست های پولی و بانکی اصلاح شود و به سوی کوچک شدن دولت حرکت کنیم. اتفاقا بخش مهمی از برنامه ای که از تدوین آن سخن گفتم معطوف به همین اصلاحات جدی اقتصادی است که من در جای خود در مورد هریک صحبت خواهم کرد. ولی حرف من این است که بهترین برنامه ها و سیاست ها بدون یک مدیریت قوی، عقلانی، علمی و سیاست زدایی شده، بی اثر هستند. مدیریت پیش شرط تحقق عملی هر برنامه ای است؛ بدون آن برنامه ها تنها جملاتی زیبا و بی فایده خواهند بود.
یک مثال امنیتی می زنم، در خاطر دارید که ۹ سال شرق کشور ناامن بود یعنی نه تنها در سراوان بلکه در تایباد و خراسان و حتی آزادشهر گلستان نیز گروگانگیری انجام می شد، بنده با تدبیر حضرت آقا؛ فرمانده ناجا شدم. در آن زمان سپاه و ارتش و وزارت اطلاعات و بسیج هم حضور داشتند همه این سازمان ها هم با تمام قدرت در این راستا فعالیت می کردند که جلوی ناامنی را بگیرند. با همه اینها روزی چندین گروگانگیری انجام می شد. من طرحی را تنظیم کردم و ارائه کردم، آن موقع آقای روحانی رئیس دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی بود و آقای خاتمی هم رئیس جمهور بودند؛ من بحثی را مطرح کردم که ظرف یک سال این ناامنی را باید حل کنیم. همه گفتند ۹ سال است که چنین اتفاقی نیافتاده شما خود در سپاه بودید این چه حرفی است که می زنید. گفتند طرحتان را بگویید گفتم اگر من بخواهم طرحم را اینجا مطرح کنم، کاری از پیش نمی رود ضمن اینکه شاید کار را نیز خراب تر کند. گفتم شما اگر می توانید امنیت را برقرار کنید انجام دهید، اما اگر ۹ سال است که نتوانسته اید امنیت برقرار کنید و من می گویم یک ساله انجام می دهم به این معناست که اگر سه یا چهارماه گذشت باید ۳۰ درصد برنامه محقق شود، شما به من اعتماد کنید این ۳۰ درصد اگر ظرف سه ماه اتفاق نیافتاد بعد متوقف کنید. همه اعضای جلسه مطرح کردند که این حرف منطقی است، چون من کار کارشناسی دقیق انجام داده بودم مثل الان که می گویم برای برنامه ای که ارائه می کنم ۷سال زحمت کشیده ایم مانند آن است.
آن زمان مطرح کردم که ظرف دو ماه مرحله به مرحله همه نیروهای نظامی را از آنجا تخلیه می کنم همه تعجب کردند که این همه نیرو جمع شده اند؛ نتوانستند امنیت برقرار کنند آنوقت شما با نیروی انتظامی که دزد سر کوچه را نمی تواند دستگیر کند؛ می خواهید امنیت برقرار کنید. گفتم بله، و بعد از یک سال شما موضوعی به عنوان ناامنی نشنیدید.
امروز هم می گویم که ظرف دو سال آنچنان سامانه اقتصادی را درست می کنیم که هیچ کس در هیچ وضعیتی در بلاتکلیفی اقتصادی نباشد. به این معنا که وقتی مردم خوابیدند نگران این نباشند که این هفته وضعیت نرخ ارز چقدر است، ماست را چند بخرد، دانشگاه چقدر هزینه دارد. باید همه چیز برای مردم روشن و مشخص باشد. این یعنی اقتصاد را انعطاف پذیر و کنترل پذیر می کنیم.
تسنیم: مقام معظم رهبری در سخنرانی نوروزی خود در مشهد فرمودند که دولت آینده باید نقاط قوت دولت فعلی را داشته باشد و نقاط ضعف را نداشته باشد، مشخصا اشاره کنید که دولت فعلی در حوزه اقتصاد چه نقاط قوتی دارد و چه نقاط ضعفی؟
اگر من بخواهم این مباحث را دنبال کنم یک مصاحبه طولانی می شود. من در یک جمله می گویم، یکی از مهمترین ویژگی های این دولت این بود که شعارهای انقلاب را خوب مطرح کرد و قابل تقدیر است و فضای جامعه را متوجه اصالت های انقلاب کرد و انصافا قابل تحسین است، فضای قبل از ۸۴ با بعد از ۸۴ بسیار متفاوت است و باید دست همه آنهایی که این موضوع را احیا کردند بوسید و بیشترین ضعف و نقدی که می توانم به این دولت داشته باشم اینکه به بسیاری این شعارها خیانت کرد.
تسنیم: از اکثر کاندیداها یک سوال را با سه شاخص همواره مطرح می کنیم، ولایتمداری، ارزش مداری و کارآمدی؛در مورد این سه شاخص نظر خود را بفرمایید هم از نظر تئوریک و اعتقادی و هم اینکه با توجه به سابقه ای که دارید چقدر به این سه شاخص التزام دارید؟
در حوزه مرتبط با ولایتمداری ما نباید از خود تعریف کنیم اما من در درون خود که مراجعه می کنم چه در دوران حضور حضرت امام راحل و چه امروز که در حضور حضرت آقا هستیم، به یاد نمی آورم که رهبری خواسته و دستوری داشته باشند و ما اجرا نکرده باشیم. یک روز حضرت امام(ره) که فرمودند رفتن به جبهه واجب کفایی است ما بر خود واجب دانستیم که به جنگ برویم. حضرت آقا هم که فرمودند بزرگترین دشمن ما آمریکاست و مبارزه با آمریکا جز کار و کار و کار چیز دیگری نیست، ما هم توجه کردیم و همین که از صبح تا شب کار می کنیم و خسته نمی شویم پیرو همین مساله است. یعنی برای دفاع از یک نظام ولایی ما باید کارآمدی دین در اداره جامعه را به اثبات برسانیم. اصلا «ولی» آمده که چه بگوید، «ولی» آمده که بگوید در عصر غیبت اگر در سایه اسلام زندگی کنید؛ ما دنیا و آخرت شما را تضمین می کنیم این یعنی ولایت، ولایت شعار نیست. طرف می گوید من تابع امام و ولایت هستم، بعد می گویند بیا برو جنگ می گوید وقت ندارم، می خواهم درس بخوانم، بچه ام را چه کنم و هزار و یک دلیل می آورد؛ حضرت آقا می فرمایند کار کنید، چقدر ما به این فرمایش عمل کرده ایم همچنان که ایشان در حوزه تبیین مباحث نظری دین هم تاکید دارند.
حتما باید در حوزه اندیشه دینی و مقولات اعتقادی و نظری دین کار جدی و مداوم صورت گیرد؛ ولی توجه کنید حکومت الهی مستقر شده است و الان باید به دنبال نشان دادن کارآمدی باشیم، برای اصل دین دیگر نباید برای مردم شعار داد، اگر بخواهیم شعاردهیم و کار نکنیم و کار و پیشرفت را جزء دین ندانیم نتیجه اش می شود، همان نو انجمن حجتیه ای های جدید که راه انجمن حجتیه قدیم را پیگیری می کنند، تحجری که اکنون قالب عوض کرده و گاهی احساس می شود به نام انقلابی گری به ما ارائه می شود. از بعضی احساسات پاک هم سوءاستفاده می کنند تا خود را به انقلابی اصیل جا بزنند. ولی تردیدی ندارم چنانکه قبلا پای انقلاب نایستاده اند در آینده هم پای انقلاب و ولایت نخواهند ایستاد. حتی ولایت را هم بر متر و معیار خودشان می سنجند، ویژگی شان این است که شعار خوب می دهند دم از اخلاق می زنند، ولی رفتار اخلاقی از آنها دیده نمی شود؛از خلوص انقلابی حرف می زنند و دوست دارند انقلابی های واقعی آنها را معیار انقلاب بدانند؛ ولی در عملشان غل و غش است و به دنبال قدرت هستند.
نکته دیگر اینکه بنده در هر پستی منصوب رهبری بوده ام. یعنی بدون موافقت ایشان سمتی نداشته ام و تمام تلاشم همواره حرکت در مسیر ولایت بوده است. در اطاعت از ولایت نباید کارهای صرف شعاری انجام داد، که یک روز دست ببوسیم و یک روز هم این چیزی که می بینید در حال انجام است می شود. آیا این اطاعت از ولایت است؟ من به شما عرض می کنم که سمعا و طاعتا در خدمت هستیم. یک روز خود حضرت آقا فرمودند که در کارهایی که انجام می دهید توجه به این موضوع داشته باشید، آنجایی که من دستور می دهم انجام می دهید فردای قیامت اگر مورد بازخواست قرار گرفتید حجت این است که «ولی» گفت و من انجام دادم اما اگر من دستور ندادم هرکاری که انجام دادید ولو اینکه من بپسندم، غیر پسند من باید یک حجت دیگر هم داشته باشید. مهم این است که ما کار بی حجت نکنیم، آرمانگرایی واقع بینانه یعنی این، فرهنگ تشیع و فرهنگ اسلامی یعنی این، ولایت پذیری به شعار دادن نیست؛ هرچند شعار لازم هست ولی کافی نیست. اگر عمل نکردی شعار را نیز منهدم کرده ای. مثل همین نقطه ضعف و قوت دولت که شعارها را ارائه کرد اما در نهایت بسیاری از این شعارها را منهدم کرد و در جامعه بی اعتمادی درست کرد.
در خصوص روحیه ارزشی و انقلابی هم باید بگویم که به هرحال ما بچه جبهه هستیم و در همان مدار جبهه کارمان را دنبال می کنیم. یک وقت می گویند قالیباف پول دار یا ثروتمند است، اشکالی ندارد حرف بزنند؛ بنده همه جا گفته ام بسم الله الرحمن الرحیم و من قالیباف یک افتخار دارم و با جرات می گویم که از اول انقلاب تاکنون هیچ فعالیت اقتصادی مباح هم انجام نداده ام، هرکس سند دارد بگوید، از مال دنیا جز یک خانه و ماشین چیزی ندارم. بقیه نامزدها هم بگویند هرچند که کار اقتصادی مباح حق همه است. بنده بچه انقلابی هستم و به آن افتخار می کنم، روزی هم که سینما آزادی را ساختم و افتتاح کردم در حضور همه هنرمندان عزیز گفتم که این تقدیم به شما که بدانید بچه های انقلاب مخالف شما نیستند چون در همان زمان مطرح می شد که سینما را حزب اللهی ها و انقلابی ها آتش زده اند که سینما نباشد. من سینما را ساختم و گفتم این هدیه فرهنگ بسیج و فرهنگ انقلابی به همه هنرمندان. اما گفتم یک خواهش دارم من نسل شهید باکری و شهید کاظمی هستم اگر اینجا گناه کنید هم به خود ظلم کرده اید هم به من.
این فرهنگ ماست. به هرحال ما باید وظیفه خود را بدانیم چکار داریم بقیه چه می گویند من باید رابطه خود را با خدای خودم درست کنم و خداوند گفته که اگر رابطه تو با من درست شود رابطه تو با خلق خدا را من باید تنظیم کنم تو نمی توانی تنظیم کنی.
در حوزه کارآمدی هم بنده هرکجا را که تحویل گرفتم، نگفتم که اینجا یک خرابه ای بیش نیست. هرجا را که تحویل داده اند نگفتم که دیگران خراب کرده اند. خدا را شاهد می گیرم که همواره سعی کردم دو ویژگی را در خودم حفظ کنم، شما هیچوقت از من نشنیده اید که جایی بروم و در مورد مسئول قبلی بد بگویم، اگر خبرنگاران جایی را سراغ دارند بگویند همیشه دست قبلی ها را بوسیده ام و گفته ام خدا قوت بدهد و دستتان درد نکند. هرکجا هم خداحافظی کردم به پشت سرم نگاه نکردم و هیچ گاه هم اظهار نظری نکرده ام، در رابطه با نیروی انتظامی اظهار نظری یا دخالتی از من شنیده اید؟ این عادت افراد ضعیف است که پشت سر قبلی ها یا بعدی ها حرف می زنند. اما هرکجا را هم که تحویل گرفته ام به فضل الهی و به غیرت بسیجی و مدیریت جهادی و با نسل بچه های جدید کار را انجام داده ام.
باید این نکته را نیز یادآور شوم که الان متوسط عمر بچه های جدیدی که پل صدر را طراحی کرده ا ند و می سازند ۳۵ سال است و هیچکدام هم جبهه نبوده اند. اما خداوکیلی کلنگی که در تونل می زنند مثل همان کلنگی است که ما پشت دژ شلمچه می زدیم. خدا شاهد است که در این تونل کسی تنها برای پول کار نکرد؛ همه با عشق کار کردند. یک مشاور خارجی داشتیم گفت محال است ظرف سه سال کار را جمع کنید، گفتم ما یک پل فجر زدیم در عملیات والفجر هشت و همه می گفتند پل زده نمی شود این پل را با طراحی و اجرا و ساخت شش ماه جمع کردیم و ما آن نسل هستیم. فروردین شروع کردیم اسفند تمام کردیم و کارشناس اتریشی تعجب کرده بود ما با این شرایط کارمان را انجام می دهیم. در حوزه کارآمدی هم من نباید توضیح دهم. لذا مهم است که نامزدها برنامه، کارنامه، تیم را با هم داشته باشند نه فقط یکی از اینها را که در این صورت کلاه سر ملت گذاشتیم و به آرمانهای نظام و انقلاب هم خیانت کرده ایم.
|